نوشته شده توسط : mina

1- وقتی شما یك سال داشتید او به شما شیر می داد و حمام می كرد و شما : با گریه ها و جیغ و دادها از او تشكر می كردید .

2- وقتی شما دو سال داشتید او به شما یاد داد كه راه بروید و شما : وقتی او شما را صدا می زد تا به سویش بروید به عنوان قدردانی از او فرار می كردید .

3- وقتی شما سه سال داشتید او تمام غذاهایی كه شما دوست داشتید را می پخت و در عوض شما : با پرتاب ظرف غذا روی زمین از او تشكر می كردید.

4- وقتی شما چهار سال داشتید او به شما چند ماژیك داد تا نقاشی كنید و در عوض شما : به عنوان تشكر روی میز غذا را با آن رنگ كاری كردید.

 



:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 306
|
تعداد امتیازدهندگان : 88
|
مجموع امتیاز : 88
تاریخ انتشار : 19 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mina

برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید      برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید     برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید      برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید     برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید

pix2pix.org - تصاویری از فوران آتشفشان ها      pix2pix.org - زیباترین رنگین کمان ها      برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید



:: بازدید از این مطلب : 821
|
امتیاز مطلب : 319
|
تعداد امتیازدهندگان : 95
|
مجموع امتیاز : 95
تاریخ انتشار : 12 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mina

 

الو! سلا

-: سلام علیکم! بفرمایید.

ببخشید با خدا کار داشتم، می خواستم با خودشون صحبت کن

-: خودم هستم، باز چی شده بنده من؟

-: اِ… چه حافظه ای ماشا الله. چه زود منو شناختید.

-: من هیچ کس را فراموش نمیکنم. هیچکس.

-: ببخشید خدا جونم! کارم یه خورده طول می کشه وقت دارین؟

- بگو! همه حرفات رو می شنوم.

-: خدا جونم؟!

-: بگو جانم!

-: یه خواهش دارم.

-: بگو عزیزم.

 



:: بازدید از این مطلب : 609
|
امتیاز مطلب : 302
|
تعداد امتیازدهندگان : 92
|
مجموع امتیاز : 92
تاریخ انتشار : 7 / 8 / 1389 | نظرات ()