نوشته شده توسط : mina


1. هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت بری خواستگاری. کافیه فقط یه "بله" کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه. 

2. به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی. (روشش رو خود خانما بهتر می دونن. پس نیازی به نوشتن نیست)

3. لازم نیست صبح به صبح صورتتو اصلاح کنی. ماهی یه بارم کافیه. حالا از مناطق ناجور دیگه بگذریم!!!!!.

4. هیچ وقت از بوی گند زیر بغلت عق نمی زنی.

5. مجبور نیستی وقت دستشویی رفتن زیر آواز بزنی که اهالی خونه، بقیه صداهای نافرم رو نشنون.

6. هیچ موجود دیگه ای مثل تو تا این حد ریزبین و بادقت نیست که در یک نگاه، مارک کفش زری خانم یا مدل موهای عقدس خانم رو بفهمه.

7. خوب می تونی نقش بازی کنی.

8. اونقدر زود همه چی رو می گیری که شش سال زودتر از آقایون به تکلیف می رسی.

9. بزرگترین مزیت: خیالت از بابت سربازی راحته! صد سال سیاهم که دانشگاه قبول نشی ککتم نمی گزه.

 



:: بازدید از این مطلب : 722
|
امتیاز مطلب : 230
|
تعداد امتیازدهندگان : 66
|
مجموع امتیاز : 66
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mina

  از استاد مي‌‌پرسم: من جواني هستم كه رابطه‌ام با خداوند زياد خوب نيست يا در واقع اصلا رابطه‌اي ندارم. براي

اين‌كه قدم اول را محكم بردارم، چه كاري بايد انجام دهم؟ مرحله اول رفاقت و آشنايي با خداوند چيست؟
    استاد مي‌‌گويد: يك اقدام. يك سجده كنيد و سه كلمه بگوييد: يا رفيق، يا شفيق، يا حبيب. «خدايا من مي‌‌خواهم

رفيق من باشي، خدايا مي‌‌خواهم بهترين دوست من باشي» و چون سجده كردي، خداوند به شما تواضع مي‌‌دهد،

چون تواضع پيدا كردي خداوند به شما عزت مي‌‌دهد، مثلا يك دوست خوب نصيبتان مي‌‌كند. خداوند با همان يك

سجده به شما توفيقاتي مي‌‌دهد كه مي‌‌توانيد بهترين استفاده را از آن ببريد. 
    پرسشي كه در سال‌هاي اخير شديدا ذهن‌‌ جوانان را درگير كرده اين است: لذت گناه كردن چرا شيرين است؟ در

هزاره سوم، ماهواره، اينترنت، چت كردن، فيلم‌ها، با دوست بيرون رفتن و سرانجام اين‌كه هميشه به نظر مي‌‌آيد

گناه كردن از ثواب كردن شيرين‌تر است. چه كاري بايد انجام داد تا بتوان جاي اين دو رفتار را عوض كرد؟
   استاد در پاسخ به اين پرسش مي‌‌گويد: كسي كه گل مي‌‌خواهد، از خارش نمي‌‌ترسد. من قبول دارم كه گناه كردن

شيرين است اما شيرين‌تر از آن، اين است كه انسان، مطيع آن معلم حقيقي باشد. اگر مطيع او باشي، خداوند به تو

گل هديه مي‌‌دهد، براي اين‌كه توانستي بر نفست غلبه كني.
   

 اجازه بدهيد برايتان مثالي بزنم؛ فردي احكام را رعايت نمي‌‌كند، مي‌‌رود مشروب مي‌‌خورد و گناه مي‌‌كند و اين گناه

به نظرش شيرين هم هست چرا كه مي‌گويد عالم مستي هم براي خود دنيايي دارد. فكر مي‌‌كنيد بعدش چه اتفاقي

مي‌‌افتد؟ خب، آنقدر بخور تا سرانجام سيروز كبدي بگيري. يك كبد بايد عوض كني 250 ميليون تومان، آن هم بايد

بروي اتريش، آن هم براي دو سال زنده هستي، به پنج سال هم عمرت كفاف نمي‌‌دهد.
 

    از استاد مي‌‌پرسيم: پس چه كار بايد بكنيم تا لذت گناه را به تلخي تبديل كنيم؟ 
   

 مبارزه با نفس. شديدا مبارزه كنيم و از خداوند بخواهيم «خدايا به تو پناه مي‌‌برم از وسوسه‌هاي شيطاني» و به

خداوند پناه ببريد.
    
 



:: بازدید از این مطلب : 517
|
امتیاز مطلب : 225
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mina

آيا تا به حال برايتان پيش آمده که دغدغه ها و مشکلات زندگي آن قدر بر شما سخت گرفته باشند که بخواهيد با کسي درد دل کنيد؟ آيا تا به حال دوستي صميمي داشته ايد که باعث قوت قلب و دلگرميتان شود و شنونده خوبي براي حرفهايتان باشد؛ و يا اينکه آيا تا به حال با کسي دوست بوده ايد که باعث دلسردي، نااميدي و يا کدورت خاطر شما باشد؟ آيا تا به حال با خود انديشيده ايد که چگونه مي توان دوستي شايسته انتخاب کرد و اصولاً معيار انتخاب چنين دوستي چيست؟

اهميت دوست و رفيق در زندگي به اندازه اي است که بر طبق سخنان بزرگان دانش و فرزانگان، هر انساني را مي توان از دوست و رفيقش شناخت. بلکه بالاتر از آن؛ يک دوست واقعي و خوب مي تواند در تمام مراحل زندگي يار و ياور ما باشد و ما را در اين مسير، به سوي سرنوشتي نيکو راهنمايي کند. برعکس؛ يک دوست نامناسب که با معيارهاي شايسته انتخاب نشده باشد، مي تواند مانع پيشرفت انسان يا باعث پسرفت او گردد.

لذا اين مطلب بسيار مهم است که با چه کسي دوستي مي کنيم و از چه کساني دوري مي گزينيم. در باب دوست يابي و اهميت پيدا کردن دوست و رفيق در زندگي، مطالب بسياري گفته شده است. امامان معصوم عليهم السلام نيز بر اين مطلب بسيار تاکيد کرده اند و آن را مورد توجه خاص قرار داده اند. در همين خصوص، کلام زيبايي از امام سجاد عليه السلام نقل شده است که بخشي از معيارهاي دوستي و دوست يابي را برايمان روشن مي سازد.

امام سجاد عليه السلام به فرزند گرامي شان، امام باقر عليه السلام فرمودند:


پنج کس را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. من گفتم: پدر جان آنها چه کسانند؟ فرمود:

 

 

بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله سرابي است که دور را به تو نزديک و نزديک را از تو دور سازد؛

و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را بفروشد به لقمه اي از خوراکي يا کمتر از آن؛

و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او تو را محروم مي کند از مالش در وقتي که تو نهايت احتياج را به او داري؛

و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او مي خواهد به تو سود رساند (ولي به واسطه حماقتش) به تو زيان مي رساند؛

و بپرهيز از رفاقت با کسي که قطع پيوند خويشاوندي کرده است زيرا من يافتم او را که در سه جاي قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است.



:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 244
|
تعداد امتیازدهندگان : 66
|
مجموع امتیاز : 66
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 / 11 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mina
دخترم جرالدين, از تو دورم , ولی يک لحظه تصوير تو از ديدگانم دور نميشود.تو کجايی؟در پاريس ,روی صحنه تئاتر
 
پرشکوه شانزه ليزه؟اين را ميدانم و چنان است که گويي در اين سکوت شبانگاهی ,آهنگ قدمهايت را
 
ميشنوم.شنيده ام نقش تو در اين نمايش پرشکوه, نقش آن دختر زيبای حاکمی است که اسير خان تاتار شده
 
است.
جرالدين, در نقش ستاره باش و بدرخش ,اما اگر فرياد تحسين آميز تماشاگران و عطر مستی آور گلهايی که برايت
 
فرستاده اند به تو فرصت هوشياری داد بنشين و نامه ام را بخوان. من پدر تو هستم.


:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 244
|
تعداد امتیازدهندگان : 68
|
مجموع امتیاز : 68
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 / 11 / 1389 | نظرات ()